در سال ۲۰۱۱، منطقه غرب آسیا آبستن تحولاتی شد که به «بیداری اسلامی» یا «بهار عربي» معروف شد. برای نخستین بار، مردم برخی از کشورهای منطقه بدون اینکه توسط رهبر یا جریان خاصی تغذیه بشوند، علیه دیکتاتوریهای حاضر در کشورهای خود شوریدند. اعتراضات به خاطر وضعیت نامطلوب فقر و فساد شروع و با شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» به درخواست سقوط نظام مستقر و دیکتاتورهای وقت منجر شد. دامنه وقایع از تونس شروع و به مصر، لیبی، یمن، بحرین و سوریه کشیده شد.
در این میان اعتراضات سوریه رنگ و بویی کاملاً متفاوت داشت. برخلاف دیگر اعتراضات بهار عربی که به صورت مسالمتآمیز در کشورهای مصر، تونس و یمن از پایتخت شروع شد و مردم در میادین اصلی شهر به مدت چند روز تظاهرات داشتند، در سوریه، دمشق اوضاع آرامی را سپری میکرد و اعتراضات از درعا، شهری در نزدیکی کشور اردن که به محل تجمع نیروهای سلفی و تکفیری شهرت داشت، شروع شد. بسیاری از سران و مردم کشورهای عربی، سوریه را نوک پیکان هلال شیعی میدانستند و معتقد بودند که جریانی ضد «اسلام» در سوریه بر سر کار است. اعتراضات در سوریه خیلی زود به خشونت و کشتاری منجر شد که این شکل از خشونت در سایر کشورهای عربی یا اصلاً نبود یا بسیار کمرنگ بود.
برای اولینبار محور اخوانی متشکل از کشورهای قطر و ترکیه با کشورهای پادشاهی خلیج فارس اشتراک منافع پیدا کرده بودند و با کمک آمریکا، نیروهای تکفیری و سلفی را برای کمک به سقوط بشار اسد، روانه سوریه کرده بودند. بر خلاف رویهی معمول در برخورد با دیکتاتورهای عرب در سال ۲۰۱۱، اینبار یک اجماع جهانی سنگین علیه بشار اسد ایجاد شد و از او خواسته میشد که قدرت را به نفع سایر گروههاي سیاسی سوریه رها کرده و در دادگاهی به خاطر اقدامات خود محاکمه شود. سوریهی اسد متحمل تحریمهایی شد که نظیر آن بر هیچ کشور مشابه دیگری اعمال نشد.
اما چرا کنار رفتن بشار اسد از قدرت و بر سرکار آمدن دولتی همسوتر با آمریکا، محور اخوانی قطر و ترکیه، کشورهای پادشاهی حوزه خلیج فارس و حتی رژیم صهیونیستی آنقدر اهمیت پیدا کرد که باعث شد این کشورها به صورت عریان به قضیه سوریه ورود کنند؟
سوریه در کانونیترین نقطه تغییر نظم در منطقه قرار داشت. قرار گرفتن این کشور در نقطه اتصال اروپای صنعتی و خاورمیانه نفتخیز، موقعیتی بس ویژه به آن داده بود. در این میان بشار اسد حاضر نبود که به خواستههای ژئوپلتیک کشورهای عربی تن بدهد و ابزاری برای پیشبرد امیال این کشورها باشد. به این ترتیب جنگ علیه او آغاز شد.
مستند «چرا سوریه؟» به دنبال آن است که نقطه واقعی شروع جنگ سوریه را واکاوی کند. این مستند نشان می دهد که جنگ در این کشور فقط یک جنگ ایدئولوژیک و مذهبی نبود و جنگ مذهبی تنها روبنای جنگی واقعی بود که به خاطر منافع سیاسی و اقتصادی جهانی در سوریه شروع شده بود.
بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ و سقوط دولت اسد در سال ۲۰۲۴ نشان میدهد که سوریه همچنان از اصلیترین نقاط تغییر یا تثبیت یک نظم سیاسی در خاورمیانه است و همچنان نمیتوان معادلات سوریه را به مجموعهای از روابط مذهبی و اجتماعی تقلیل داد.